*ترجيع بند*
ترجيع بند از چند قطعه شعر تشكيل شده است كه هر كدام از اين قطعه شعرها داراي قافيه و وزن يكسان هستند و در آخر هر رشته شعر يك بيت يكسان با قافيه اي جداگانه تكرار مي شود.
بهترين ترجيح بندهاي مربوط به سعدي ، هاتف و فرخي است.
از ترجيع بندهاي معروف ادبي فارسي ترجيع بند هاتف است كه بيت ترجيع آن اين است:
كه نيكي هست و هيچ نيست جز او ----- وحده لا اله الا هو
نمونه اي از ترجيع بند از ديوان سعدي
دردا كه به لب رسيد جانم ----- آوخ كه ز دست شد عنانم
كس ديد چو من ضعيف هرگز ----- كز هستي خويش در گمانم
پروانه ام اوفتان و خيزان ----- يكبار بسوز و وارهانم
گر لطف كني به جاي اينم ----- ورجور كني سراي آنم
بنشينم و صبر پيش گيرم ----- دنباله كار خويش گيرم
زان رفتن و آمدن چگويم ----- مي آيي و مي روم من از هوش
ياران به نصيحتم چه گويند ----- بنشين و صبور باش و مخروش
اي خام، من اين چنين در آتش ----- عيبم مكن ار برآورم جوش
تا جهد بود به جان بكوشم ----- و آنگه به ضرورت از بن گوش
بنشينم و صبر پيش گيرم ----- دنباله ي كار خويش گيرم
اي بر تو قباي حسن چالاك ----- صد پيرهن از جدائيت چاك
پيشت به تواضع است گويي ----- افتادن آفتاب بر خاك
ما خاك شويم و هم نگردد ----- خاك درت از جبين ما پاك
مهر از تو توان بريد هيهات ----- كس بر تو توان گزيد حاشاك
بنشينم و صبر پيش گيرم ----- دنباله ي كار خويش گيرم
** توضيح: به علت طولاني بودن ترجيع بند تنها قسمتهايي از آن انتخاب شده است كه نشان دهنده ساختار شعري ترجيع بند باشد.
از ترجيع بندهاي معروف ادبي فارسي ترجيع بند هاتف است كه بيت ترجيع آن اين است:
كه نيكي هست و هيچ نيست جز او ----- وحده لا اله الا هو
تركيب بند
تركيب بند از لحاظ ساختار شعري مانند "ترجيع بند" است و تنها تفاوت آن اين است كه بيت تكرار شده در بين قطعه هاي شعر يكسان نيستند.
از تركيب بندهاي معروف تركيب بند محتشم كاشاني در توصيف واقعه ي كربلاست.
نمونه ي تركيب بند از وحشي بافقي
دوستان شرح پريشاني من گوش كنيد ----- داستان غم پنهاني من گوش كنيد
قصه بي سر و ساماني من گوش كنيد ----- گفت و گوي من و حيراني من گوش كنيد
شرح اين آتش جانسوز نهفتن تا كي
سوختم سوختم اين سوز نهفتن تا كي
روزگاري من و دل ساكن كويي بوديم ----- ساكن كوي بت عربده جويي بوديم
عقل و دين باخته، ديوانه رويي بوديم ----- بسته سلسله ي سلسله مويي بوديم
كس در آن سلسله غير از من و دل بند نبود
يك گرفتار از اين جمله كه هستند نبود
نرگس غمزه زنش اين همه بيمار نداشت -----سنبل پر شكنش هيچ گرفتار نداشت
اين همه مشتري و گرمي بازار نداشت ----- يوسفي بود ولي هيچ خريدار نداشت
اول آن كس كه خريدار شدش من بودم
باعث گرمي بازار شدش من بودم
**منبع:سايت ساراشعر
امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه
:: موضوعات مرتبط:
ادبيات و زندگي ,
,
:: بازدید از این مطلب : 256
|
امتیاز مطلب : 89
|
تعداد امتیازدهندگان : 28
|
مجموع امتیاز : 28