بفرماييد خنده
نوشته شده توسط : آقاي ميلادآزاده
*بفرماييد خنده* <عاقبت جوينده> رضا رو به مادرش كرد و گفت: مامان اين درسته كه مي گويند: جوينده يابنده است؟ مادرش با لبخند گفت:بله پسرم. رضا با لبخند گفت: پس چرا ديروز من و خواهرم هر چه گشتيم شيريني هايي كه شما كنار گذاشته بوديد پيدا نكرديم!! < دعوا بر سر پول> مدير: علي! چرا دير به مدرسه آمدي؟ علي: دو نفر سر پولي كه گم شده بود دعوا مي كردند و ايستادم به تماشاي آنها. مدير: دعواي آنها به تو چه ربطي داشت؟ علي: آقا اجازه، آخه پول زير پاي من بود!!! <فيل> معلم:حسن آقا بگو ببينم فيل كجا پيدا مي شه؟ حسن: آقا، فيل آن قدر بزرگه كه هيچ وقت گم نمي شه!!! جاي كي؟ برادر: دلت مي خواست جاي چه كسي بودي؟ خواهر: جاي تو. برادر: براي چه؟خواهر: براي اينكه خواهر نازنيني مثل خودم داشته باشم!!! <ماهي گيري با اسكناس> اولي: جايت خالي، ديروز رفته بودم ساحل دريا تا ماهي بگيرم. دومي: خب گرفتي؟ اولي: بله كه گرفتم، دو تا ماهي گنده گرفتم. دومي: با تور يا قلاب؟ اولي: با هيچكدام، با اسكناس!![منبع تبيان]

امتیاز وبلاگ ها تا این لحظه



:: موضوعات مرتبط: كودكان و نوجوانان , ,
:: بازدید از این مطلب : 200
|
امتیاز مطلب : 243
|
تعداد امتیازدهندگان : 65
|
مجموع امتیاز : 65
تاریخ انتشار : سه شنبه 9 فروردين 1390 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: